یه موجود نازنین

((انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم))

یه موجود نازنین

((انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم))

گزارش تکان دهنده سازمان ملل از زندگی طاقت فرسای مردم غزه

نماینده سازمان ملل زندگی مردم غزه به دنبال تحریم های رژیم صهیونیستی را در سرمای زمستان طاقت فرسا خواند.
سخنگوی دبیرکل سازمان ملل گفت: دانش آموزان فلسطینی در غزه در کلاس های سرد درس می خوانند و به خاطر تحریم های اسراییل کتاب ندارند.
به گزارش خبرگزاری ها، «ماری اکابه» سخنگوی «بان کی مون» دبیرکل سازمان ملل با اشاره به گزارش هماهنگ کننده ویژه دبیرکل در روند صلح خاورمیانه افزود، غزه همچنان به روی امدادگران سازمان ملل و کامیون های حامل کمک های امدادی بسته است.
وی تصریح کرد، مردم غزه با زمستان بسیار سرد روبه رو هستند و قسمت عمده روز را بدون برق به سر می برند و هنوز اسراییل اجازه ورود کاغذ به غزه را نداده به همین دلیل دانش آموزان با کمبود کتاب روبه رو هستند.
گفتنی است رژیم صهیونیستی انتقال سوخت، آب، دارو و حتی کتاب مدارس فلسطینی به داخل غزه را ممنوع کرده و آمریکا با مقاومت در برابر 14 عضو شورای امنیت اجازه نمی دهد حتی یک بیانیه غیر الزام آور دراعتراض به جنایات اسراییل در غزه صادر شود.
آمریکا اسراییل را متحد استراتژیک خود می داند و دور تازه جنایات اسراییلی ها علیه مردم غزه پس از سفر جرج بوش به تل آویو آغاز شد.
دسامبر گذشته اداره کار و همیاری پناهندگان فلسطینی آذرماه امسال تصویب کرد که 237 میلیون دلار کمک های انسانی به مردم فلسطین داده شود اما به خاطر اقدامات نژادپرستانه اسراییل تاکنون تنها یک درصد این رقم در اختیار فلسطینی ها قرار گرفته است.
در همین رابطه جنبش غیرمتعهدها متشکل از 118 کشور جهان نیز در بیانیه مشترکی از وضعیت غمبار ساکنان غزه به خاطر اقدامات ضدانسانی اسراییل ابراز نگرانی کرد.
در این بیانیه تصریح شده که جنبش غیرمتعهدها نگرانی عمیق خود را یک بار دیگر از اینکه شورای امنیت نتوانست به مسئله مناطق اشغالی فلسطین به ویژه بحران نوار غزه ناشی از سیاست ها و اقدام های غیرقانونی و عمدی اسراییل این قدرت اشغالگر علیه جمعیت غیرنظامی فلسطین رسیدگی کند، اعلام می کند.
ازسوی دیگر حدود 30 هزار فلسطینی ساکن مناطق اشغالی روز جمعه در اعتراض به بسته شدن پرونده رسیدگی به کشته شدن 13 فلسطینی در جریان انتفاضه سال 2000 میلادی و معرفی نکردن نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی به دادگاه، علیه این رژیم و دستگاه قضایی آن دست به تظاهرات زدند.
تظاهرکنندگان با در دست داشتن پرچم های سیاه و همچنین پرچم فلسطین و عکس های شهدا خواهان محاکمه قاتلان شدند.
روستاها و مناطق دیگری در داخل اراضی اشغالی نیز شاهد اعتصاب عمومی در اعتراض به این تصمیم بود.
اعتصاب عمومی باعث شد روند زندگی فلج شود و مراکزتجاری و موسسات عمومی هم در همراهی با درخواست کمیته عالی پیگیری امور اعراب مقیم اسرائیل تعطیل شدند.
در گذرگاه رفح نیز طرفداران حماس دراعتراض به محاصره غزه تظاهرات کردند و خواستار بازماندن گذرگاه رفح در مرز غزه و مصر شدند.

من و میرزا والده و گاز شهری ( طنز )

پشت پنجره قوز کرده‌ام و دارم ریزش برف را تماشا می‌کنم. میرزا والده می‌گوید: آقا منوچهر می‌شنوی؟
می‌گویم: چی را؟
می‌گوید: صدای برف پارو کن را. دارد می‌گوید: برف پارو می‌کنیم.
می‌گویم: میرزا والده! باز دو مرتبه مثل اینکه باد توی گوشت افتاده است. صداها را بد می‌شنوی.
می‌گوید: من چه تقصیری دارم؟ برف پارو کن بد صداست.
می‌گویم: این صدای برف پارو کن نیست. صدای خریدار دوره‌گرد است؛ می‌گوید: موتور شوفاژ، بخاری برقی، بخاری نفتی، اجاق‌ گاز، می‌خریم.
میرزا والده می‌گوید: صدایش کن، ببین کل شوفاژ را چند می‌خرد؟ یک جوری، کم و زیاد، باهاش معامله کن.
می‌گویم: میرزا والده! کجای کاری؟ شوفاژ را که به این آسانی نمی‌شود فروخت. ثانی از آن، شوفاژ یکی از مظاهر تمدن شهری است. آدم که مظهر تمدنش را مفت و مسلم به دست خریدار دوره‌گرد نمی‌دهد.
می‌گوید: لطفاً لفظ قلم صحبت نکن. شوفاژی که در سرما کار نکند، همان بهتر خریدار دوره‌گرد آن را بخرد.
می‌گویم: میرزا والده! فقط امروز را نبین. پس فردا را هم ببین که تابستان می‌آید و هوا گرم می‌شود. آن‌وقت گاز به فراوانی یافت می‌شود و ما می‌توانیم با خیال راحت و بدون هیچ‌گونه دغدغة فکری، شوفاژ را روشن کنیم و با آب گرم، دوش بگیریم، ظرف بشوییم، چای درست کنیم، حتی اگر نگران هزینه‌اش نباشیم، ماشینمان را با آب گرم بشوییم.
می‌گوید: وقتی می‌گویم بفروش، بفروش؛ چانه هم نزن.
می‌گویم: این سر سیاه زمستان، اگر شوفاژ را بفروشیم، خودمان را با چه گرم کنیم؟
می‌گوید: بخاری برقی داریم، روشنش می‌کنیم.
می‌گویم: مثل اینکه سرکار عالی، با عرض معذرت، نفستان از جای گرم در می‌آید و از نرخ تصاعدی برق هیچ خبر جانسوزی به سمع مبارک نرسیده است. به قول شاعر گفتنی: از قیامت خبری می‌شنوی/ دستی از دور بر آتش داری.
می‌گوید: دو تا بخاری نفتی قدیمی توی زیر زمین داریم هر دو را روشن می‌کنیم.
می‌گویم: نفت از کجا می‌یاریم؟
می‌گوید: کرسی می‌گذاریم. مثل هشتاد سال پیش.
می‌گویم: میرزا والده! از قرار معلوم شما با واژه‌هایی مثل تمدن و سیویلیزاسیون و مدرنیته و پیشرفت و رفورم و این جور چیزها مشکل داری! هشتاد سال حضرات زحمت کشیدند تا جناب عالی را از عهد کرسی زغالی به دوران شوفاژ گازی رساندند و حالا شما می‌خواهی به بهانه کمبود گاز، یک گام بلند به عقب برداری و برگردی به هشتاد سال پیش؟
می‌گوید: حداقلش این است که شب می‌چپیم زیر کرسی و تا صبح دیک دیک توی سرما نمی‌لرزیم.
می‌گویم: حالا کرسی از کجا گیر بیاریم؟
می‌گوید: جزء جهیزیة من یک کرسی بود که هنوز هم هست. منتها یک نفر باید کمک کند آن را از زیرزمین بیرون بیاریم.
آنهایی که مرا می‌شناسند، می‌دانند که من آن قدرها بچه حرف‌شنویی نیستم که به یک اشاره میرزا والده شوفاژ منزل را به خریدار دوره‌گرد بفروشم؛ اما در مورد کرسی، اعتراف می‌کنم که حق با میرزا والده است. حداقلش این است که توی این سرما آدم می‌چپد زیر کرسی و شب تا صبح دیک دیک نمی‌لرزد.
 

تشویق زنان اسرائیلی به زادوولد حداقل 8 فرزند!

در حالیکه برخی از مؤسسات مدنی، اهالی کرانه باختری رود اردن و نوار غزه و نیز فلسطینیانی که در سرزمین های اشغالی اقامت دارند را با شعار "فرزند کمتر، زندگی بهتر" به کاهش زاد و ولد دعوت می کنند، صهیونیست ها زنان به اصطلاح مؤمن یهودی را به افزایش تعداد کودکان جهت افزایش جمعیت اسرائیل، تشویق می کنند.
این صهیونیستها با استناد به کتب دینی خود و سوء استفاده از احساسات دینی زنان یهودی به اصطلاح مؤمن، آنان را به افزایش نسل یهودیان جهت بیشتر شدن جمعیت قوم یهود در سرزمین های اشغالی ترغیب می کنند.
نظریه پردازان صهیونیستی نیز همواره در رسانه های مختلف در سخنان خود به نقش مؤثر و سازنده زنان متدین یهودی در تقویت رژیم اشغالگر قدس اشاره می کنند. این طیف معتقدند زنانی برای اسرائیل مفیدترند که صاحب 8 فرزند باشند، زیرا در این صورت است که ما می توانیم از نظر "دموگرافی" بر فلسطینیان برتری داشته باشیم.
"حوجی هوبرمن"، نظریه پرداز و نویسنده راستگرای صهیونیست طی مقاله ای در روزنامه صهیونیستی "هتسوفیه" در مورد اهمیت نقش "رحم" زنان مؤمن یهودی در نبرد میان "اسرائیلی"ها و فلسطینیان می نویسد: غیر قابل انکار است که چپگرایان صهیونیستی در زمینه تبلیغاتی موفقیت قابل توجهی بدست آورده و توانستند با استفاده از در خدمت گرفتن رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی، طوری وانمود کنند که نبرد اصلی میان شهرک نشینان سرزمین های اشغالی با فلسطینیان بر سر زمین و دموگرافی جمعیتی است و در صورت حل این 2 مشکل یعنی برتری صهیونیست در این دو مورد، مشکل پرونده فلسطین حل خواهد شد و صلح و آرامش منطقه خاورمیانه را فرا می گیرد.
گفتنی است آمار و ارقام اعلام شده در پژوهشهای محققان امریکایی که آشکارا به نفع صهیونیستها تهیه شده است، نشان می دهد که صهیونیست ها و فلسطینیان در سالهای آینده از نظر جمعیتی به یکدیگر نزدیک خواهند شد.
این گزارشها حاکیست در سال 2025 میلادی، صهیونیست ها 79 درصد از جمعیت شهر "بیت المقدس" را تشکیل خواهند داد و مدتی بعد هم این آمار به 80 درصد افزایش خواهد یافت.
در این گزارشها آمده است علت افزایش جمعیتی یهودیان، رشد زاد و ولد میان یهودیان متدین است که به یهودیان آرتدوکس معروفند. گفتنی است برخی از این زنان معتقدند حداقل باید صاحب 8 فرزند شوند.
در بخش دیگری از این گزارشها افزوده شده است حتی اگر یهودیان سراسر جهان به سرزمین های اشغالی کوچ نکنند، "رحم" این زنان یهودی به افزایش جمعیت صهیونیست ها کمک خواهد کرد و این نبرد جمعیتی را به نفع ما به پایان خواهد رساند. در سال 2025 حتی نسبت یهودیان متدین نسبت به یهودیان سکولار نیز افزایش خواهد یافت بطوریکه یهودیان متدین که در حال حاضر حدود 16درصد جمعیت را تشکیل می دهند، در آن سال به 29 درصد افزایش می یابند
منابع آگاه صهیونیستی که خواستند نامشان فاش نشود، اعلام کردند: این گزارش تأثیر بسزایی در افزایش جمعیت صهیونیستها در سرزمین های اشغالی داشته است به طوریکه در گذشته به سختی زن یهودی یافت می شد که 8 فرزند داشته باشد اما در حال حاضر تعداد زیادی از زنان صهیونیست هستند که هشت فرزند و یا حتی بیشتر دارند.

یک نکته دیگر از استاد شریعتی

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت٬ نه آنچنان که کسی می خواست که من کسی نداشتم ٬کسم خدا بود٬ کس بی کسان !
او بود که مرا ساخت آنچنان که خودش خواست٬ نه از من پرسید٬ نه از آن "من دیگرم"!
...
 
ناگهان خداوند خدا٬ دستهای بزرگ و زیبایش را٬ دستهایی که معجزه خلقت و حیات از آن دو سرزده اند در سینه فضا پیش آورد ... کوهی از آتش ٬ آتش دیوانه و گدازان و بیقرار در کف دستهای وی پدید آمد ...وحشت همه کائنات را ساکت کرده بود.

ناگهان ندای خداوند خدا٬ هستی را در سکوت عدم فرو برد. ندا آنرا بر کوهها و صحراها و دریاها عرضه میکرد٬ هیچیک را از وحشت یارای پاسخی نبود . دشتهای پهناور دامن فرا چیدند٬ دریاها پا به فرار نهادند٬ همه از برداشتنش سرباز زدند٬ من برداشتم! ما برداشتیم!!

خداوند خدا در شگفت شد و در حالیکه بر چهره اش گل سرخ شادی میشکفت و شهد محبتی از لبخند زیبای لبانش میریخت گفت : آه! که چه سخت ستمکار نادانی!!

یه نکته جالب درباره آقا امام حسین (ع)

انگار فراموش کردیم امام حسین(ع)
همسر بی بی شهربانو داماد ایرانی هاست

 

یک تلفن من رو به این فکر انداخت تا درباره موضوعی که سال‌ها بهش فکر می‌کردم یا شاید هم خیلی راحت از کنارش عبور می‌کردیم بنویسم.
بی بی شهربانو کی بود؟ دختر یزدگرد؟ شاهزاده ایرانی بود؟ خواهرش همسر امام حسن بود و خودش مادر امام سجاد؟
پس چرا توی کمتر مراسمی درباره اش صحبت می‌کنن؟ انگار فراموش کردیم که اون هم توی تاریخ هست. فراموش کردیم که امام حسین عاشق یک دختر ایرانی میشه. انگار فراموش کردیم که حضرت علی دختران یزدگرد سوم رو برای همسری پسران فاطمه انتخاب می‌کنه. فراموش کردیم که حضرت زینب به زور بی بی شهربانو رو از کربلا بیرون می‌فرسته تا سالم بمونه.
انگار فراموش کردیم که بی بی با چشمان خیس همسر و فرزندانش رو ترک می‌کنه و به سرزمین پدری برمی‌گرده. یادمون رفته که بی بی شهربانو هم هست. همسر امام حسین. مادر 9امام. کجاست بی بی شهربانو؟ کی می‌دونه جز خدا؟ میگن همین نزدیکی هاست. کنار شهرری. ولی آیا درسته؟ بی بی اینجاست؟ بازمانده تراژدی کربلا؟ کجاست بی بی شهربانو؟

بی بی تو اون دنیا سفارش ما رو هم به آقامون امام حسین بکن.

ضرب المثل ها و اصطلاحات انگلیسی(5)

۱.My shoes pinch کفش پاهام را می زند.

۲.She must suffer in silence. باید سوخت و ساخت

۳.Bother the flies.حوصلهء کاری را ندارد

۴.May i have a word with you می شه دو کلمه با تو حرف بزنم.

۵.Let,s have a break. اجازه بده یک استراحتی داشته باشیم

۶.Leave her alone کاری به کارش نداشته باش .

۷.Look before leap بی گدار به آب نزن.

۸.I want to make up my mind about it من می خواهم بیشتر فکر بکنم.

۹.The tyre is flat (puntured) تایر ماشین پنچر شده است

۱۰.He has 6 mouth to eat. 6  سر عائله دارد

یک لبخند

یک فرانسوی که به انگلستان رفته بود ، روزی در لندن عروس و دامادی را دید که از کلیسا خارج می شدند. از یک عابر انگلیسی پرسید : این داماد کیست ؟
عابر نگاهی به به داماد انداخته و جواب داد : آی دونت نو ( یعنی : نمی دانم )
فرانسوی که هیچ انگلیسی نمی دانست ، دو ساعت بعد دید عده زیادی تابوتی را دارند می برند . از آنجا که خیلی کنجکاو بود ، باز هم از یک انگلیسی پرسید : چه کسی مرده است ؟
انگلیسی نگاهی به جمعیت انداخته و گفت : آی دونت نو
فرانسوی آهی کشید و با دلسوزی گفت : بیچاره این آی دونت نو چقدر کم دوام آورد ، انگار با عزرائیل یا شاید با کوره آدم سوزی ازدواج کرده بوده !!!!

تشدید فاجعه انسانی در غزه

اسرائیل همچنان از ورود سوخت و مواد غذایی به غزه جلوگیری می کند.
واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری شین هوا : دفتر ویژه سازمان ملل متحد اعلام کرد ، اسرائیل از یک هفته گذشته تاکنون همه گذرگاه ها را بسته و به 240 کامیون حامل سوخت و مواد غذایی اجازه ورود به غزه را نمی دهد .
با پایان سوخت نیروگاه های تولید برق ، غزه دچار قطعی مکرر برق است.
منابع خبری همچنین اعلام کردند : سه شنبه شب به دلیل بسته بودن گذرگاه ها ، یک زن بیمار فلسطینی جان خود را از دست داد.
این هشتاد و ششمین بیمار فلسطینی است که جان خود را به علت محاصره غزه از دست داده است.
همچنین هزاران فلسطینی در بند زندان های اسرائیل دیروز - چهارشنبه - از جامعه بین المللی خواستند برای حمایت از آنها در مقابل مرگ تدریجی به علت سرمای شدید فورا مداخله کنند.
اسیران فلسطینی در بیانیه ای از کمیته صلیب سرخ جهانی و موسسات حقوقی و اعضای عرب پارلمان اسرائیل خواسته اند ، شکایت کنند تا مقامات اسرائیلی اجازه دهند نیازهای انسانی آنها به زندان ها وارد شود.
اسرائیل حدود 11 هزار فلسطینی را در 30 زندان و بازداشتگاه در شرایط بهداشتی و معیشتی نامناسبی زندانی کرده است .

۱۰ بهمن ماه هجری خورشیدی «سده» جشن باستانی و پایدار ایرانیان

دهم بهمن مصادف است با جشن سده، آیین هزاران ساله ایرانیان. در ایران باستان از آغاز آبان تا پایان اسفند را دوره سرما می خواندند که صد روز پس از آغاز این دوره و پنجاه روز مانده به نوروز «سده» و جشن آتش بود. هنوز در روستاهای جنوب شرقی ایران اصطلاح «صد به سده، پنجاه به نوروز» شنیده می شود؛ یعنی جشن سده صد روز پس از یکم آبان و 50 روز به نوروز برپا می شود. برخی از پارسیان هند و تاجیکیان «سده» را جشن آدور (آدور = آذر، و هنوز در روستاهای شرق ایران، افغانستان و آسیای مرکزی بوته خشک را آدور می خوانند). از سده به بعد، از میزان شدّت برودت کاسته می شود.
     مراسم جشن با هزاران سال پیش تفاوت نکرده است. مردم، هرکس برحسب توان خود، مقداری هیزم اهداء می کند و در زمینی باز آتش برپا می شود و حاضران بر گرد آن به شادی می پردازند.
    نظامی در توصیف شرکت کنندگان در جشن سده گفته است:
     رخ آراسته دستها پرنگار ـــ به شادی دویدند از هر کنار.
     آریایی ها ی آسیا و اروپا همیشه روشنی و گرمی را که خورشید و آتش به وجود آورنده آن بوده اند مظهر عنایات خدا دانسته و احترام گذارده اند.
    فردوسی جشن سده را آتش پرستی نمی داند و برپاکنندگان آن را چنین توصیف کند:
    ..... مپندار کاتش (که آتش) پرستان بدند (بودند - کنایه از این که جشن سده را آتش پرستان به وجود نیاورده اند)
    جشن سده را به هوشنگ پیشدادی نسبت دهند . فردوسی در این زمینه گوید :
     به هوشنگ ماند، این «سده» یادگار ـــ بسی باد چون او دگر شهریار
    سده را قبلا «سدک» می گفتند. ابوریحان نوشته است که صد روز پس از آغاز سرما (یکم آبان)، «سده» و پنجاه روز بعد از سده، نوروز است و از سده تا درو کردن جو و به دست آمدن گلابی بهاره (موسوم به «جو رس») نیز صد روز است.
    اهمیت جشن سده برای ایرانیان که آن را در ردیف آیین های نوروز و مهرگان قرار می دادند به حدی بود که در دوران ساسانیان، شاهان وقت بدون تشریفات در میان مردم در این مراسم شرکت می کردند. پس از حمله عرب، «مرداویز» را احیاء کننده این جشن در قرون وسطا خوانده اند که در اصفهان آن را از سر گرفت.
     چراغانی و روشن کردن شمع را به مراسم «سده» نسبت می دهند. در افسانه های کهن ایران آمده است که متهمان برای اثبات بیگناهی از روی آتش شعله ور عبور می کردند و هزار سال پیش از میلاد، سیاوش هم که متهم شده بود برای اثبات بی گناهی خود از آتش عبور کرد.

یه داستان

بابای خانم موشه در حالی که قبض تلفن به دست گرفته بود وداشت داد و بیداد می کرد گفت:پول پنیرتون را باید بدم یا پول تلفنتون رو .زن آقا موشه هم با قیافه حق به جانب ای ایستاده بود می گفت: از صبح تا شب توی این لونه جارو می کنم ، رخت می شورم،و هزار تا کار دیگه. حق تلفن زدن هم ندارم.دختر آقا موشه و پسر آقا موشه هم سرشان را پایین انداخته بودند.پدر با عصبانیت می گفت: تقصیراین دوتا ذلیل شده است.یک بار دیگه ببینم توی اینترنت هستید . کامپیوتر را پرت می کنم وسط حیاط تا خیال همه راحت بشه...خلاصه بعد از کلی داد و بیداد کردن قبض رو توی صورت پسرش پرتاب کرد و از در لونه بیرون رفت از بس عصبانی بود دُمش لای در گیر کرد فریاد بلندی کشید و رفت.خانم آقا موشه رو به بچه ها گفت:هر چی می کشم تقصیر شماست.از صبح تا شب تو اینترنت چه غلطی می کنید.بعد هم با دو تا پس گردنی متفرقشون کرد.و چون دخترا اشکشون دم مَشکشونه،دختره رفت رو تختش و شروع کرد به گریه کردن ، اما پسرا چون غالبا آزاد تر هستند،وقتی تو خونه دعوا می شه
میرن روی صندلی پارک می نشینند و (بعد از نگاه کردن به اطرافشون برای اطمینان از حضور نداشتن آشنایی)سیگاری روشن می کنند و پس از تلقینات موثر که واقعا سیگار آرامش بخشه.به این فکر می کنند که چه متلکی به دختری که داره از روبروی آنها رد می شه می آد. و پسر آقا موشه رفت تا فرمول واقعه را اجرا کنه. دختر آقا موشه هم چون دختر بود و حق بیرون رفتن زیادی نداشت و باید توی اتاقش برای کنکور می خوند دچار افسردگی شد . احساس کمبود محبت به شدت آزارش می داد.تصمیم گرفت دوباره به اینترنت پناه ببرد..صدای مودم را قطع کرد و بعد هم ID خودش را باز کرد و وارد چت روم شد.چقدر شلوغ بود.کار که فراوونه پس این همه آدم بیکار اونجا چی کار می کنند.در همین حال یک نفر
pm داد که یک موش ماده خوشکل و چشم آبی،مو بلند و خوش اندام و همشهری خودمون(به علت
عدم سوءتفاهم از نوشتن شهر خاصی معذوریم)اگه هست Pmبده. خانم موشه با عجله نوشت ،من
همونم که می خوای حالا خودت چی؟ اونم گفت: منهم صاحب یک شرکت بزرگم ،خیلی پولدار و
خوش تیپ و پس از یک ساعت چت کردن خانم موشه با خودش گفت:بلاخره کم کم بهش می گم
که دروغ گفتم و قانعش می کنم، خلاصه شماره موبایل طرف را گرفت سریع بهش زنگ زد و با کلی عشوه و ناز باهاش قرار گذاشت .و بعد از کلی من قرمز می پوشم و تو سفید بپوش ... تلفن را
قطع کرد . فردا هم به بهانه ی کلاس کنکور زد بیرون و سریع تاکسی گرفت و رفت سر قرار تو کوچه و منتظر ایستاد. یکهو یک گربه گنده و چاق و زشت به سمتش حمله کرد نمی دانست کدوم طرف فرار کنه . به هر سختی که بود از چنگ گربه در رفت اما دمش کنده شد و در چنگال گربه ماند زخم خورده و نالان خود را به یک کافی نت رساند برای طرفoff گذاشت و نوشت من آمدم اما تو نیامدی یک گربه ی سیاه و زشت به من حمله کرد،حتما یکبار دیگه بیا ببینمت،وقتی کارش تمام شد عنوان ایمیل طرف او را به فکر برد . Cat _Love یکباره وحشت کرد.همیشه فقط love را دیده بود،(حالا خود دانید از ماگفتن )
قربون خودم !!!!!!!!!!!!!!!