یه موجود نازنین

((انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم))

یه موجود نازنین

((انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم))

برای شام غریبان

خدا کند امشب در اندوه تنهایی و غربتی که در شهر سایه افکنده شام کسی غریبانه نباشد .

یا کسی نباشد که شب را با بغضی فشرده در گلو صبح کند .

خدا کند امشب این نجواهای غمگینی که از آسمان شهرم به آسمان میرود  مرهمی باشد بر درد های آن کودکان نازنینی که از پس این روزهای درد آلود اکنون در گوشه خرابه بغضشان در گلو   می شکند .

خدا کند این شب صبح شود . این شب که اندوه بار ترین شب سال است .

خدا کند کودکان دلشکسته ِ کودکان غمگین امشب را به یاری دلداری های عمه تا صبح طاقت بیاورند .

بار خدایا کمک کن این شمعی که این شبها تو خرابه دلمون روشن شد لا اقل تا سال آینده روشن بمونه .    

لعنت

بر دشمن علی لعنت

بر قنفذ لعنت

بر یزید لعنت

بر ابن زیاد لعنت

بر حرمله لعنت

بر شمر لعنت

بر جمال دلربای یوسف زهرا صلوات

وای حسین کشته شد

وای حسین کشته شد

وای حسین کشته شد

وای حسین کشته شد

امروز فرات از لب تشنه حسین شرمگین خود شد

                            

                               وا غریبا

یا حسین مظلوم (ع)

محرم آمد و عیدم عزا شد

                                     

                                           بمیرم فاطمه صاحب عزا شد

 

سلام بر همه شما دوستان . دوستان عزادار سید الشهدا .

نمیدونم چی باید بگم یا چی باید بنویسم ولی اینو میدونم که به دعای همه شما دوستان عزادار نیاز دارم .

شما رو به خدا نه تنها من بلکه همه مسلمانان را دعا کنید  که خیلی به دعای شما دوستان محتاجم .

یه چیزی مینویسم خدا منو ببخشه ؛ اگه یه وقت بهم خورد منتظرم بر گردید .

قصه داره تموم میشه مثل تموم قصه ها ؛ فقط واسم دعا کنید

نشد برم . نشد نره . نشد بخواد . نشد بیاد ولی شاید بیاد

فقط واسم دعا کنید    اول خدا بعدم شما .

 

شش تایی ( قسمت دهم و آخر )

سلام دوستان .

امروز به آخرین قسمت شش تایی ها رسیدیم .

امیدوارم همه از این مقاله خوشتان آمده باشد .

این شما و این هم آخرین قسمت :

 


البته تاج شانس آورده بود که صفر ایرانپاک در بازی ده روز پیش ایران – استرالیا مصدوم شد و به این بازی نرسید .
البته بدشانسی بازیکنان با پایان مسابقه هم تمام نشد . غلامحسین مظلومی دو روز پس از بازی در جاده قم با ماشینی که قرض گرفته بود تصادف کرد و مجبور شد هزار تومان به دوستش خسارت بدهد و پدر ناصر حجازی هم در بیمارستان بستری شد . هرچند که پیشنهاد بازی در یک فیلم فارسی را هم به او دادند ، ولی او قبول نکرد .
پس از آن مسابقه تا مدتها رایکوف سر مربی استقلال و آلن راجرز سر مربی پرسپولیس به قضاوت داور رومانیایی اعتراض داشتند و حتی کار به جایی رسید که فدراسیون برای چند سال در قضاوت دربی از داوران ایرانی استفاده کرد تا سرو صدا ها بخوابد.

شش تایی ( قسمت نهم )

با سلام خدمت همه دوستان گلم .

ببخشید که دیر آمدم .

این شما این هم قسمت نهم :

 

گلهایی که دیده نشد !

منصور رشیدی یک تنه استقلال را به زمین زد . اگر بدانید او در وقت دوم مسابقه ، وقتی همایون بهزادی روی پاس عرضی حاجی رحیم پور با شلیک سر ضرب خود دروازه را باز کرد ، رشیدی حتی از جایش تکان هم نخورد کیهان ورزشی در گزارش بازی نوشت : « رشیدی وقتی به خود آمد که توپ در تله خانهای تور اسیر شده بود
پس از این اتفاق که در دقیقه 50 افتاد تماشاگران پرسپولیس باز هم به رشیدی امید داشتند و این امید فقط هفت دقیقه طول کشید . ایرج سلیمانی با بغل پا توپ را به سمت دروازه فرستاد و دروازه بان استقلال سر جایش ایستاد تا گل چهارم ، تماشاگران پرسپولیس را به رویای خودشان برساند . تماشاگران هم که از دست رشیدی به ستوه آمده بودند ، به قدری علیه او شعار دادند تارایکوف ، ناصر حجازی رابه جای او به زمین بیاورد البته رایکوف ، روشن را هم که یک هفته پیش از دربی برای امتحانات دانشگاه به بوشهر رفته بود و حتی یک جلسه هم همراه تیم تمرین نکرده بود بیرون کشید . اتفاقی که بر سر غلامحسین مظلومی هم آمد.
شاید اگر بهرام مودت دروازه بان پرسپولیس هفت دقیقه مانده در نبرد با مژدهی ، عادل خانی و نراقی موفق نمیشد ، هیچ وقت مسابقه این قدر ابعاد نوستالوژیک به خود نمیگرفت . اما مودت در نبرد یک به سه توپ را از آنها گرفت تا آخرین ذره انرزی بازیکنان استقلال به هدر برود .
ناصر حجازی در نیم ساعتی که در زمین بود دو مرتبه دروازه را نجات داد ، اما دو دقیقه مانده به پایان مسابقه ، او هم یک اشتباه بزرگ داشت و ارسال بلند کلانی را نتوانست مهار کند . در نتیجه بهزادی بلافاصله پس از سر خوردن توپ از دستان دروازه باان ، گل پنجم را زد . چند ثانیه پس از آن بهزادی در شلوغی محوطه جریمه که بازیکنان دو تیم به جای ضربه زدن به توپ ، با لگد به ساق هم میزدند میزدند ، یک ضربه بغل پا را به گل ششم تیم بدل کرد . دنیای ورزش در وصف این دو گل نوشت : « شاید نیمی از تماشاگران دو گل آخر پرسپولیس را ندیده باشند آنها زود تر از استادیوم خارج شده بودند که به اتوبوس ها برسند

بد شانسی استقلالی ها :
تلویزیون ملی ایران هیچ گروهی را برای فیلم برداری از آن مسابقه به استادیوم آزادی نفرستاده بود فقط اکیپ سیار تلویزون ملی برایپخش مستقیم مسابقات کشتی به سالن کشتی فرستاده شده بود و برای همین ، هیچ وقت مردم تصویری از این مسابقه ندیده اند تنها خاطره این مردم از این مسابقه بر میگردد به شگفتی زدگی گزارشگر کشتی که در بین گزارش خود ، پیروزی شش بر صفر را به مردم خبر داد . این خبر ، کاری کرد تا تماشاگران پرسپولیس قید تماشای مستقیم کشتی را بزنند و به جای آن برای جشن به خیابان بریزند . کیهان ورزشی روز پس از مسابقه نوشت که میدان فردوسی ، محل اصلی زد و خورد بین تماشا گران دو تیم بوده .
در آن سر شهر در ورزشگاه آزادی هم ماجرا دست کمی از میدان فردوسی نداشت . بازیکنان تاج به هرچیزی اعتراض داشتند . آن ها هم به قضاوت نیکلای پرچینا معترض بودند و هم بازیکنان پرسپولیس را به دوپینگ متهم کردند . دیده بان ، دبیر فدراسیون فوتبال هم که در فدراسیون حاضر بود از مدیران تاج خواست نامه اعتراضشان را به دفتر کار او بیاورند.
البته او تعرفه پنج هزار تومنی آزمایش دوپینگ را به آن ها گوشتزد کرد تا آنها قید ماجرا را بزنند اما در سوی دیگر ، مدیران پرسپولیس ، چهل هزار تومان را بین بازیکنان قسمت کردند که به هریک از بازیکنان مبلغ دو هزار تومان رسید ، البته بهزادی ، سلیمانی و حاج رحیمی پور پاداش بیشتری گرفتند . هت تریک بهزادی ، دو گلی که سلیمانی زده بود و بازی عجیب حاج رحیمی پور به قدری در آن مسابقه خوب بود که دنیای ورزش ، او را به مارمولکی تشبیه کرده بودند که به هر سوراخی می خزید

شش تایی ( قسمت هشتم )

قسمت هشتم :

 

بازی ساعت شش عصر با سوت نیکولای پرچینا رومانیایی آغاز شد کمتر کسی بابت سکوهای خالی استادیوم آزادی شگفت زده شده بود تنها پنجاه هزار تماشاگر برای تماشای تاریخی ترین دربی تهران به استادیوم آزادی آمده بودند . توجیه ماجرا ساده بود . مسابقات جهانی کشتی آزاد در تهران به روزهای داغ خود رسیده بودو تماشا گران تماشای کشتی منصور برزگر در فینال را به دربی ترجیح داده بودند . البته سالن مسابقات کشتی فقط پنج هزار نفر ظرفیت داشت و الباقی پای تلویزیون های سیاه و سفیدشان برای قهرمانی برزگر هوار میکشیدند .
آن دربی هم شباهت زیادی به مسابقات گذشته دو تیم داشت . نیم ساعت ابتدایی ، کاملاٌ کسل کننده تمام شد تا بالاخره کلانی یخ بازی را شکست . در دقیقه 31 ، مدافعان استقلال در گوشه زمین روی حاج رحیمی پور خطا کردند . ضربه را علی پروین زد و جواد الله وردی ، آن را با سر برگرداند تا توپ به ابراهیم آشتیانی برسد و او یک پاس رو به جلوی بی هدف را بفرستد . مدافعان هم وقتی دیدند خطری دروازه را تهدید نمی کند ، توپ را ول کردند تا منصور رشیدی آن را بگیرد . اما رشیدی ، بزرگترین اشتباه دوران فوتبالش را انجام داد.
توپ یکبار به زمین خورد وقتی رشیدی برای گرفتن آن به هوا پرید ، اشتباه محاسباتی داشت و توپ از دستانش خارج شد . حسینعلی کلانی ، تنها کسی بود که احتمال این اشتباه را داده بود و برای همین ، پرسپولیس با ضربه آرام او به گل رسید .
هفته نامه « دنیای ورزش » روز پس از مسابقات نوشت : « این حادثه کمر تاج را شکست »
ایرج سلیمانی هافبک پرسپولیس هم با یک استارت 25 متری از مرکز و عبور از
مدافعان و شوت صاعقه بارش که از میان چهار استقلالی عبور کرد ، گل دوم پرسپولیس را تنها دو دقیقه به پایان وقت اول ثبت کرد . پس از این گل ، تماشاگران خوشبین پرسپولیس در وقت اول مسابقه در تکرار رویای پیروزی چهار گله سه سال پیش تیمشان غرق شده بودند ، اما مسلماٌ کسی در آن زمان به شش گل فکر نمیکرد

شش تایی ( قسمت هفتم )

قسمت هفتم :

 

آن مسابقه پخش تلویزیونی نشد ، چون همزمان بود با مسابقات جام جهانی کشتی که همه بزرگان به تماشایش رفته بودند . هیچ کس جز آن هایی که در ورزشگاه بودند تصاویر آن بازی را ندید . پس حقایق را باید آن گونه باور کرد که آنها نقل میکنند البته هرکدام به یک شکل ، شاید 50 سال بعد دیگر کسی از آن هایی که بازی را دیده اند نباشند ، ولی احتمالاٌ آن موقع هم طرفدارتان سرخ وقتی کم می آورند فریاد خواهند زد : < تویی که شش تایی میخوری.............!!!!!!!!>

شــش تـایی ( قسمت ششم )

قسمت ششم :

 

 حجازی گفت با رایکوف دعوا کردم ؟

 یکی از یاران نیمکت نشین آن روز استقلال هم از تراژدی شکست ، حرف هایی دارد که تنها چند کلامی از آن ها را بدین شرط که نامی از او برده نشود برایمان میگوید :< حجازی سر 50 هزار تومان پول با تیمسار دعوا راه انداخت . آن ها هم جریمه اش کردند و روی نیمکت نشاندنش . او خودش یکی از مقصرین بود که با قهرش تیم را به هم ریخت > چرا ؟ این سوالی بود که راوی برایش دلیل قانع کننده ای دارد < رایکوف عادت داشت از یک هفته قبل ، تیم را با آرنج اصلی تمرین میداد رشیدی هم چون در ترکیب نبود ، انگیزه نداشت . شب قبل از بازی همانگار تا صبح نخوابیده بود و درون دروازه گل های بدی خورد . گل ایرج سلیمانی یا گل کلانی روی اشتباه های فاحش منصور به ثمر رسید . توپ هایی که اگر او در روز اوجش بود با پا آن ها را بر میگرداند . زمانی هم که حجازی رفت توی زمین گرم نبود . او دو گل از پشت 18 قدم خورد . گل هایی که کمتر پیش می آمد بخورد >
بین دو نیمه اوضاع در رختکن استقلال حسابی خراب بود < رایکوف به بچه ها فحش میداد و فریاد میکرد او هم حق داشت چون ما هیچ شباهتی به تیم همیشگی نداشتیم .البته تیمی که شب قبل از بازی پنج یار اصلی اش تا صبح به خوشگذرانی رفته بودند نمیتوانست بهتر از این بازی کند > و اما التفاقات پس از بازی و ماجرای الله وردی ، < تیمسار به الله وردی گیر داد او هم حاضر جوابی کرد ، خسروانی هم جلوی جمع یقه اش را گرفت و از باشگاه انداختش بیرون >

شــش تایی (قسمت پنجم )

 

قسمت پنجم

اردوی پیش از بازی استقلال برای داربی از 12 ظهر روز جمعه شروع شد . آنها شب پیش از بازی را در خانه هایشان بودند . البته به قول الله وردی چند نفر از تیم 11 نفره ، فقط ! ظهر که که شد همه به ورزشگاه دیهیم رفتند . بعد از ناهار نوبت استراحت در سالن بسکتبال رسید و بعد همه رفتند ورزشگاه . چند نفری از نفرات اصلی ، توان بازی نداشتند و یکی از ستاره ها قهر کرده بود . ستاره ای به نام ناصر حجازی !!!
قهری که روی سرنوشت بازی هم بی تاثیر نبود . منصور رشیدی جای حجازی را در دروازه گرفت . این دو مدتها با یکدیگر سر پیراهن شماره یک تیم ملی دعوا داشتند و آن روز رایکوف ، رشیدی را جایگزین حجازی کرد . دروازه بانی که یک تنه 4 گل خورد !!!!!
( شب قبل از بازی من ومسئولان تیم جر و بحث کردیم و من از ترکیب خارج شدم . رشیدی به جای من بازی کرد ، او آماده نبود . خوب تمرین نکرده بود و البته شب قبل از بازی هم استراحت کافی نداشت . چون فکر نمیکرد که بازی کند ، برای همین گل های زیادی خورد . البته یکی از دفاع های ما هم که به پرسپولیسی ها راه میداد (  

حجازی خیلی تمایل ندارد از خاطرات آن بازی معروف بگوید . اصرار دارد بگوید نکات ریز را فراموش کرده ، اما کاملاٌ پیداست همه چیز را با جزئیات به یاد می آورد و نمی خواهد آنها را بازگو کند . (  من تنها 10 دقیقه به زمین آمدم آن هم به اصرار مسئولان تیم . داشتم از ئرزشگاه خارج میشدم که گفتند باید به زمین بروی . من تقصیری در آن باخت نداشتم ) حجازی مقصر اصلی باخت را بی آنکه نامی به زبان بیاورد ، الله وردی میداند.