یه موجود نازنین

((انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم))

یه موجود نازنین

((انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم))

شش تایی ( قسمت دوم )

سلام به همه دوستان

انگار که بعضی از دوستان استقلالی از این ماجرای ۶ تایی خیلی ناراحت شده اند و حسابی تو نظراتشون برام ی جنبه بازی درآوردن اما من یه سوال از این دوستان دارم اگر استقلال به پرسپولیس ۶ تا زده بود آیا هنوز این جوری اعتراض میکردید ؟

من خواستم بدونید من فقط میخواستم پشت صحنه آن مسابقه را برای خیلی ها که نمیدونستند چه اتفاقی افتاد بنویسم و هیچ توهینی به استقلالی ها نمیکنم اما چون چند تا استقالی هرچه دلشون خواست به من گفتند پشت پرده برد پرسپولیس در زمان دنیزلی را هم میگذارم .

فقط دوستان پرسپولیسی هم نظر بدهند .

با تشکر

 

قسمت دوم

 

هنوز هم پس از سالها انگشت اتهام به سوی اوست خائن ، نفوذی ، بی تعصب .
این ها همه وصله های که آن 90 دقیقه شوم برایش به جا گذاشته . متهم ردیف اول ، جواد الله وردی ، جوان 23 ساله که در عصر 6/6/52 ، عامل اصلی باخت تحقیر آمیز لقب گرفت
 ( همه گفتن که من به مهاجمین پرسپولیس راه دادم که گل بزنند ، اما مگر میشود ؟ شش گل ؟ آن هم در تیم رایکوف ؟ او مربی بزرگی بود ، اگر کسی کوچک ترین کاری انجام میداد ، بلافاصله از زمین اخراجش میکرد . چطور متوجه نشد من عمداٌ شش بار توپ را دادم به یاران پرسپولیس ؟گل اول توپ از دست رشیدی در رفت . ایرج سلیمانی از فاصله پشت 18 قدم ، گل زد یا بهزادی روی گل سوم استوپ سینه کرد و شوت 30 متری زد .آن وقت من چطور مقصر بودم ؟ )
اللهوردی این گونه در برابر اتهام هایی که سال ها قبل به او وارد شده از خود دفاع میکند .
همه جنگ ها 24 ساعت بعد از پایان بازی شروع شد پس از باخت غیر قابل باور ، همه یاران تیم به محل تمرین تیم احضار شدند . جلسه ای در کافی شاپ استادیوم دیهیم نظام آباد ( زمین اختصاصی تاج ) برگزار شد جلسه محاکمه مغضوبین !!! 
 )
شما مایه ننگ باشگاه هستید . تیم را تعطیل میکنم و عکس شما ها را هم میزنم روی سر در باشگاه ، زیر آن هم مینویسم این بی غیرت ها باعث تعطیلی تیم شدند ( تیمسار خسروانی صاحب باشگاه که تازه پس از پایان بازی در جریان این شکست دردناک قرار گرفته بود ، اتشین از طعنه های بزرگان دربار به عاملین این ننگ میتاخت
 )
او به ما گفت مایه ننگ هستیم . من بچه ناصر خسرو هستم . آمده بودم ورزش کنم که سری میان بزرگان داشته باشم ، سن من 23 سال بود و حسابی جوان بودم . اصلاٌ توی کتم نمیرفت که این گونه توهین بشنوم . بزرگترها لام تا کام حرف نمیزدند ، ولی من نتوانستم طاقت بیاورم . برگشتم و رو به تیمسار جوابش را دادم . گفتم رضایت نامه ام را بدهید از آن روز بود که همه تقصیر ها به گردن من افتاد ( این روایت جواد الله وردی از ماجراهای بعد از بازی است .
او آن روز با خسروانی درگیر شد ، اتفاقی که جنجال وقت مطبوعات ایران شد . سر انجام جوان یاغی به پرسپولیس رفت که تبدیل به متهم ابدی شود . تا بگویند او به عمد فضا را در اختیار مهاجمان سرخ قرار میداده تا گل بزنند . چون او پیش از بازی با عبده ( صاحب باشگاه پرسپولیس ) به توافق رسیده بوده است ) چند نفر از بزرگتر های تیم طوماری را علیه من امضا کردند که اگر من به استقلال برگردم دیگر بازی نمیکنند . آن ها همه چیز را گردن من انداختند . انگار من مقصر شش گل بودم و باخت ، هیچ ارتباطی به شب زنده داری این عزیزان قبل از بازی نداشت!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد