یه موجود نازنین

((انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم))

یه موجود نازنین

((انها که رفتند کاری حسینی کردند و ما بیچارگان که مانده ایم باید کاری زینبی کنیم وگرنه یزیدی هستیم))

تبریک برای سال نو

در روزهای آخر اسفند ، بنفشه های مهاجر زیباست .  

 
در نیم روز روشن اسفند وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد در شمیم اطلس بهاران ، با ریشه و خاک ، میهن سیارشان ، در گوشهٌ خیابان می آورند ، جوی هزار زمزمه در گوشم میجوشد ، میجوشد ، ای کاش ، ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشه ها در جعبه های کوچک خاکی ، یک روز میتوانست با خود ببرد به هر جا که میخواست ، در روشنای باران ، در آفتاب پاک .

 
خانومها ، آقایان سال 138۷ ، بهار 138۷ از سوی خودم به شما عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم بهار نو ، بهار سربلندی ، بهار سلامتی برای همه شما عزیزان در هر کجایی از جهان که هستید ، باشه و کبوتر صــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلح ، کبوتر آزادی بر سینه گستردهٌ وطنمان و جهان در آسمان آبی پــــــــــــــــــــــــــــــــــــروازی بلند داشته باشه .

یه مطلب مهم درباره خودم

دوستان عزیزم سلام

امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد . 

من این ماه با موجود نازنینی آشنا شدم که اگر خدا بخواهد و چشم و گوش شیطان کر میخواهم با او ازدواج کنم .

امیدوارم که در این مسئولیت خطیری که به دوشم گذاشته میشود سر بلند بیرون بیایم .

از خدا میخواهم که نتنها من که همه مردان با غیرت سرزمین سبزمان هیچگاه شرمنده خانواده هایمان نشویم .